تصویرها دیگر لمس نمیشوند.
کاغذ از زندگی روزمره عقبنشینی کرده و حافظه، آرامآرام به فایلهایی سپرده شده که هر لحظه امکان حذفشدن دارند. اشیایی که زمانی حامل معنا بودند، حالا یا تزئینیاند یا کاملاً ناپدید شدهاند. جهان سبکتر شده، اما این سبکی بهایی داشته: فاصله گرفتن از خاطرهی ماندگار.
در چنین وضعیتی، مسئله فقط نوستالژی یا دلتنگی برای گذشته نیست. مسئله این است که وقتی همهچیز دیجیتال میشود، «ماندن» دشوارتر میشود. تصویر در صفحه میدرخشد، اما دوام ندارد. متن خوانده میشود، اما جای خودش را در حافظهی فیزیکی ما پیدا نمیکند. چیزی کم شده؛ نه بهعنوان حس، بلکه بهعنوان تجربه.
موتیف از همین خلأ شروع میشود.
نه بهعنوان واکنشی احساسی به گذشته، و نه بهعنوان مخالفت با فناوری. موتیف یک نگاه معاصر است؛ نگاهی که میداند جهان امروز دیجیتال است، سریع است، جهانی است. اما همزمان باور دارد که انسان هنوز به «شیء معنادار» نیاز دارد. چیزی که بتوان آن را دید، لمس کرد، نگه داشت و دوباره به آن بازگشت.
موتیف را میشود مثل یک شخصیت ایرانی امروز تصور کرد:
در این جغرافیا ریشه دارد، با فرهنگ ایران آشناست، شهرها، معماری، شعر و تصویر را میشناسد؛ اما خودش را محدود به مرزها نمیکند. به جهان نگاه میکند، زبان بصری معاصر را میفهمد و میداند سادگی، دقت و سکوتِ بهجا، زبان مشترک امروز دنیاست.
محصولات فرهنگی فیزیکی، برخلاف تصور رایج، در این دوران کماهمیتتر نشدهاند؛ اتفاقاً نقششان جدیتر شده. چون دیگر بدیهی نیستند. وقتی همهچیز در صفحه اتفاق میافتد، هر چیزی که از صفحه بیرون بیاید، ناچار است دلیل داشته باشد. کارتپستال، بوکمارک، تصویر چاپشده یا یک شیء کوچک فرهنگی، اگر صرفاً تزئین باشد، حذف میشود. اما اگر حامل معنا باشد، میماند.
موتیف بهدنبال تولید «چیز زیاد» نیست. بهدنبال تولید چیز دقیق است.
چیزی که به فرهنگ ایران ارجاع میدهد، بدون آنکه اسیر کلیشه شود.
چیزی که معاصر است، بدون آنکه هویت خود را رها کند.
چیزی که ساده است، اما سادهانگارانه نیست.
این بلاگ قرار نیست دفترچهی معرفی محصولات باشد. اینجا فضایی است برای نوشتن دربارهی همان چیزهایی که معمولاً دیده نمیشوند: پشت تصویر، پشت انتخاب فرم، پشت اصرار بر فیزیکیبودن در جهانی که همهچیز میخواهد بیوزن باشد. دربارهی شهرها، نمادها، حافظهی جمعی، و نسبت ما با اشیایی که هر روز از کنارشان عبور میکنیم.
موتیف به آینده فکر میکند، اما آیندهای که گذشته را پاک نکرده.
به جهان نگاه میکند، اما از اینجا ایستاده.
و باور دارد اگر قرار است چیزی ساخته شود، بهتر است ارزشی برای ماندن داشته باشد.